از دست دادن علاقه به فعالیت های عادی
احساس نا امیدی و بی ارزشی
تحریک پذیری
پریشانی و یا احساس خشم، حتی در مورد مسائل کوچک
احساس اندوه، که می تواند شامل گریه کردن به خاطر هیچ دلیل ظاهری نباشد
نزاع با خانواده و دوستان
عزت نفس پایین
عدم موفقیت در شکست های گذشته
سرزنش خود
ناهماهنگی شناختی - برای مثال، وجود مشکل در تصمیم گیری، تمرکز و به یاد آوردن چیزها
حس اینکه که آینده شان شوم است
افکار مکرر مرگ و یا خودکشی
احساس گناه
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_جنب دبستان توحید_پلاک۱۹ط۱
مرکز مشاوره آمین
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_جنب دبستان توحید_پلاک۱۹ط۱
مرکز مشاوره آمین
باورهای ما محکوم به شکستاند. زیرا زندگی از دستورات ما پیروی نمیکند. ممکن است این مسئله بیش از توان ما به نظر برسد اما اینطور نیست؛ زندگی بیش از توان باورهای ماست و هر روز آنها را خرد میکند؛ البته اگر خوش شانس باشیم! با خرد شدن باورهایمان، به اشتباه تصور میکنیم ماییم که فرو میپاشیم، اما در واقع تخیلات ما که خود را ذات و جوهر ما وانمود میکردند ناپدید میشوند.
و هیچکس بهتر از کودکی که برخلاف امیدهای ما رفتار میکند، نمیتواند توهمات ما را در هم بشکند. مادری از پسرش در برابر آزار پدر محافظت نکرده بود. بعدها پسر از مادرش به این بهانه که او مقصر اصلی مشکلاتش است، باج خواهی میکرد و آنقدر به او فشار میآورد که تسلیم میشد! بعد از اینکه به آن مادر نشان دادم چطور پسرش از او باج میگیرد و چگونه او تقلا میکند که بخشش پسرش را بخرد و چگونه سعی او برای خریدن صلح، به جنگ بیشتر منجر میشود؛ او گفت: این داره منو میکشه! به او گفتم: این داره توهمات تو رو میکشه نه خود تو رو!
او لب هایش را جمع کرد و با گریه گفت: ولی من نمیخوام روابطمون آسیب ببینه! به او گفتم: چطوری میتونی به چیزی که وجود نداره آسیب برسونی!؟ او با پسری خیالی که میخواست داشته باشد ارتباط داشت نه با پسر واقعیاش! اما میخواست پسرش با خود او رابطه داشته باشد؛ نه با تصویری که از مادرش برای خود ساخته بود! پسرش تصویر یک شیطان صفت را از مادرش میدید که سزاوار مجازات است نه خود مادرش را... مادر نیز میترسید رابطه خوبی که در آرزویش بود، آسیب ببیند؛ در حالی که چنین رابطهای سالها بود وجود نداشت.
با رها کردن توهمات خود، میتوانیم با حقیقتی که از آن وحشت داشتیم زندگی کنیم. وقتی آن زن از انتظار برای داشتن پسری که میخواست دست کشید؛ دیگر سعی نکرد عشق او را بخرد و در عوض، عاشق پسر واقعیاش شد. باجگیری به آخر رسیده بود.
شما وابستگی به چه باورها و توهماتی را کنار گذاشتید تا توانستید با واقعیت روبرو شوید؟
دروغهایی که به خود میگوییم
جان فرد ریکسون
مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی آمین
محققان دریافتهاند که بازی، تجربههای مختلف حسی، جسمی و شناختی به کودکان میدهد. این تجربهها، ارتباطاتی را در مغز کودک ایجاد و به او کمک میکند تا از نظر جسمی، شناختی، اجتماعی و عاطفی پیشرفت کند. بچهها چندین سبک و روش را برای بازی در نظر دارند. آنها معمولا دوست دارند با شما بازی کنند. اما گاهی اوقات ممکن است ترجیح دهند که خودشان به تنهایی بازی کنند. در این شرایط، آنها در بیشتر موارد فقط از شما میخواهند تا آنها را در خلق بازیهای جدید و ایدههای جالب یاری کنید. گاهی نیز تمایل دارند با کودکان همسن و سال خود مشغول بازی شوند.
بازیها به دو دسته کلی دارای ساختار و بدون ساختار تقسیم میشوند. بازیهای بدون ساختار، بهترین نوع بازی برای کودکان خردسال است. این دسته از بازی، بسته به علاقه و روحیات کودک شما در آن زمان، شکل میگیرد. این بازیها برنامهریزی نشده است و به کودک شما اجازه میدهد تا از تخیل خود استفاده کند.
شما می توانید بخشی از بازی بدون ساختار فرزندتان باشید - یا نه. گاهی اوقات تنها کاری که باید انجام دهید این است که کودک خود را در جهت صحیح قرار دهید - به سمت اسباب بازیهای روی زمین یا به طرف میز با مداد رنگی و کاغذ. بعضی اوقات ممکن است لازم باشد با نشان دادن مسیر بازی، کمی فعالتر باشید.
نمونههایی از بازیهای بدون ساختار:بازیهای خلاقانه به تنهایی یا با دیگران، از جمله بازیهای هنری و موسیقی.بازیهای تخیلی به عنوان مثال، ساخت خانه و کابین با جعبه یا پتو، لباس پوشیدن یا بازی حاضر شدن.کاوش در فضاهای بازی جدید یا مورد علاقه مانند کمد، حیاط خلوت، پارک، زمین بازی و...
بازیهای ساختاری متفاوتند. این بازیها سازمان یافتهتر هستند و در یک زمان مشخص یا در یک فضای مشخص اتفاق میافتند و غالباً توسط بزرگسالان هدایت میشوند.نمونههایی از بازیهای ساختاری:انواع بازیهای فکری-کلاسهای آموزش زبانهای خارجی-کلاسهای شنا-کلاسهای ورزشی، ریتمیک یا موسیقی
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_جنب دبستان توحید_پلاک۱۹ط۱
مرکز مشاوره آمین
چرا نمی توانیم تصمیمات مان را عملی کنیم؟ روش "عدد یک" به ما کمک می کند
بارها تصمیم گرفته ایم که:
- صبح ها نرمش کنیم
- زبان انگلیسی یاد بگیریم
- کمتر غذا بخوریم تا به وزن دلخواه برسیم
- هر روز کمی پیاده روی کنیم
- کتاب خواندن را شروع کنیم
اما هر بار یکی از این دو اتفاق برایمان افتاده است:
- یا اصلاً شروع نکرده ایم
- یا اندکی بعد از شروع، ادامه اش نداده ایم
دو راه برای حل این مشکل فراگیر وجود دارد:
1️⃣ مشکل ما، نداشتن اراده نیست. پس به خودمان انگ بی ارادگی نزنیم. اگر بی اراده بودیم، تمام کارهای بزرگی که در زندگی انجام دادیم - مانند تحصیل، ازدواج، راه اندازی یک کار و کسب و ... - را نمی توانستیم محقق کنیم.
"دارن هاردی"، نویسنده کتاب "اثر مرکب" می گوید که مشکل ما در عملی نکردن تصمیمات مان، به این برمی گردد که "انگیزه کافی" نداریم.
اگر قرار باشد یک سال دیگر به یک کشور انگلیسی زبان مهاجرت کنیم، به احتمال قوی، خواهیم توانست ظرف 12 ماه آینده، زبان انگلیسی را یاد بگیریم، کاری که در 12 سال گذشته نتوانستیم؛ چرا؟ چون قبلاً موتور محرکه ای به نام "انگیزه" نداشتیم ولی الان داریم چون می دانیم سال آینده همین موقع، برای سوار شدن به تاکسی هم نیازمند زبان انگلیسی خواهیم بود.
بنابر این، در بطن هر تصمیمی، باید انگیزه ای قوی نیز تعریف شود
آدرس: نارمک میدان هلال احمر به سمت هفت حوض_جنب دبستان توحید_پلاک۱۹ط۱
مرکز مشاوره آمین