چرا ما از احساسات و افکار خودمان اجتناب میکنیم گویی که آنها دشمن ما هستند؟
آموختن چنین اجتنابی بسیار زود آغاز میشود، بسیار فراگیر بوده و جزیٔی از طبیعت زبان و شناخت انسان است. در جوامع غربی پاسخ مورد قبول و عمومی به احساسات و افکار نامطلوب اغلب تغییر یا خلاصی از آنها است. این فرهنگ ما (والدین، مدارس، رسانهها) است که به ما میآموزد برخی احساسات و افکار (شادی، غرور داشتن) خوبند و اینکه دیگر احساسات و افکار (اضطراب،ناراحتی) بدند و باید حذف شوند و یا حداقل کاهش یابند. از بچگی به ما میآموزند که ما میتوانیم و باید آنچه را که احساس و فکر میکنیم کنترل کنیم. مخصوصا احساسات و افکار منفی. به عنوان مثال، به پسر کوچکی که در زمین بازی گریه میکند گفته میشود”خودت را جمع و جور کن،بچه نباش”. حتما به یاد میآورید که بارها از والدین و معلمان خود چیزهایی را شبیه ”نگران نباش، دلیلی برای ترس وجود ندارد” یا “گریه نکن مگرنه یک دلیل خوب برای گریه کردن به تو میدهم” شنیدهاید. به همین دلیل، کودکی که گریه میکند میآموزد که همیشه ساکت باشد و درد هیجانی خود را پنهان کند. حاصل، کودکی است ساکت که از درون رنج میکشد. از طریق چنین تجربیاتی، بچه ها و بزرگترها فوراً میآموزند تا تجربه و حالات هیجانی خود را در مقابل دیگران تنظیم کنند.
حال چه باید کرد:
اجتناب هیجانی نتیجه طبیعی این فرایند است و عاملی است که افراد برای کنترل احساسات و افکار خود از آن استفاده میکنند. این همان فرایندی است که ACT به دنبال از بین بردن آن است. در واقع راهبردهای اجتناب از افکار و احساسات منفی، مشکل اصلی ما هستند نه خود افکار و احساسات منفی.
به خاطر داشته باشید که نحوه برخورد ما با ترس و اضطراب است، که مهمترین نقش را ایفا میکند.
اینستاگرام
@amminclinic
@markaz_moshavereh_ammin
#مرکز_مشاوره_آمین #آمین
#هماهنگی_وقت_مشاوره_حضوری
#02177955526
#02177845868
#09350633778
________________________________
________________________________
#مشاوره_تلفنی _با_موبایل شماره 02174471111# را گرفته و